خبری ازش نیست. از هرکسی هم میپرسم همین رو میگه. از چند نفر هم ایمیلش رو خواستم، میگن نداریم! اینجا نوشتم که شاید خودش بیاد و ببینه. شاید اثری ازش پیدا شد. توی عید هم که داشتیم پیک شادی پخش می کردیم خونش زنگ زدیم آدرس منچستر رو بگیریم براش پست کنیم که ندادند یعنی گفتند بدید ما می رسونیم دستش.
آخرین باری که دیدمش تابستون پارسال بود که برگشته بود ایران. چیتی باهاش قرار گذاشت اومد کتابخونه. ناهار رو زدیم با هم. بعدش هم یه سر رفتیم مدرسه. رفتیم تو نمازخونه. اولش چراغا رو روشن نکردیم. تیریپ خاطراته ورداشته بودیم. کلی حال داد. بعدش هم اومدیم تو حیاط مدرسه یه چرخی زدیم. سولاخ سنبه‌ها رو سرکی کشیدیم و زدیم از مدرسه بیرون. دیگه ندیدمش. تا الان. کاشکی این رو بخونه. یادش بخیر میشداغ...
راستی اگه کسی ای‌میل ازش داره بذاره تو گروپ یا همین جا تو نظرات.
چند هفته‌ایه که دوباره بچه‌های دوره، هوای فوتبال به سرشون زده! یه سری چهارشنبه‌ها کله‌ی سحر می‌رن دنبال توپ بازی، چند نفری هم چهارشنبه‌ها نصف شب. خلاصه چهارشنبه‌ها شده روز فوتبالی دوره پنجم. خوب پنجمین روز هفته‌ست دیگه!؟
بنا بر شنیده‌ها، جلسه مجمع فارغ‌التحصیلان مدرسه شهدای موتلفه اسلامی، جمعه آینده (پس‌فردا) در مکانی! که حزب موتلفه اجاره کرده است، برگزار خواهد شد.
خوردن سنجد به تقویت جهاز هاضمه کمک شایانی می کند. حالا اگر ما این سنجد را در موقع لازم نخوریم تازه می فهمیم که ای‌کاش خورده بودیم !!
بعد از حدود ? ماه از اجاره‌ی "جا" برای مجمع فارغ التحصیلان، مسئولان حزب هوس کردند سری بزنند به آنجا. بیچاره‌ها نمی دانستند ?? میلیون پول بی زبان را سپردند دست یک‌سری جوان "سنجد" نخورده...
حالا شما فرض کنید بنده خداها آمدند آنجا که از فعالیت‌های بر زمین مانده‌ی فارغ التحصیلان بازدید کنند. البته جاسوس ما آنجا بوده و دیالوگ های رد و بدل شده بین مسئولان را ضبط کرده است!! حالا ما می‌خواهیم در روزهای آینده متن صحبت‌های آنان را منتشر کنیم. از زمانی که هنوز به "سهروردی" نرسیده بودند تا وقتی که به سمت حزب بر می‌گشتند...
منتظر باشید!
مطلب مرتبط :
سنجد را عشق است / 1
توی بحرالعلوم با بعضی از دوره ها 4سال هم بودم ها! یعنی از سال
اولی که اومدن دبیرستان باهاشون بودم تا وقتی که فارغ‌التحصیل شدن ولی با هیچکدوم
از دوره ها مثل دوره شما رابطم اینجوری برقرار نموند ...
align=baseline border=1>
[href="http://www.uploadhut.com/upload/496816.mp3" target=_blank>size=1>لینک دانلود]
(رایت‌کلیک کنید و سپس save target
as)
خبری ازش نیست. از هرکسی هم میپرسم همین رو میگه. از چند نفر هم ایمیلش رو خواستم، میگن نداریم! اینجا نوشتم که شاید خودش بیاد و ببینه. شاید اثری ازش پیدا شد. توی عید هم که داشتیم پیک شادی پخش می کردیم خونش زنگ زدیم آدرس منچستر رو بگیریم براش پست کنیم که ندادند یعنی گفتند بدید ما می رسونیم دستش.
آخرین باری که دیدمش تابستون پارسال بود که برگشته بود ایران. چیتی باهاش قرار گذاشت اومد کتابخونه. ناهار رو زدیم با هم. بعدش هم یه سر رفتیم مدرسه. رفتیم تو نمازخونه. اولش چراغا رو روشن نکردیم. تیریپ خاطراته ورداشته بودیم. کلی حال داد. بعدش هم اومدیم تو حیاط مدرسه یه چرخی زدیم. سولاخ سنبه‌ها رو سرکی کشیدیم و زدیم از مدرسه بیرون. دیگه ندیدمش. تا الان. کاشکی این رو بخونه. یادش بخیر میشداغ...
راستی اگه کسی ای‌میل ازش داره بذاره تو گروپ یا همین جا تو نظرات.
